ماه های ایرانی
معنی ماه های ایرانی رابدانیم.
معنی ماه های ایرانی رابدانیم.
سال های بسیار دور پادشاهی زندگی می کرد که وزیری داشت .
وزیر همواره می گفت: هر اتفاقی که رخ می دهد به صلاح ماست.
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ می دهد در جهت خیر و صلاح شماست !
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد...
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد،در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیله هایی رسیدکه مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند، زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست !
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید : چگونه می توانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد .
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت:اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه می گفتی هر چه رخ می دهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمی بینید،اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب می کردند، بنابراین می بینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود !
ایمان قوی داشته باشید و بدانید هر چه رخ می دهد خواست خداوند است، تصمیمات خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد....
روز ابری ترین لحظه های فریاد در زلال آفتاب نگاه خداوند برشما مبارک باد.
۲۲مهر سال ۱۳۱۸ در شهر قزوین به دنیا امد.
شاعر, نویسنده, نقاش ،طنزپرداز و روزنامهنگار ایرانی است. از او آثار متعددی به چاپ رسیدهاست. همچنین برای مدت کوتاهی سردبیر مجله ادبی دنیای سخن بود.
رضا سیدحسینی متولد اردبیل (۲۲ مهر ۱۳۰۵ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸)
نمونه سوالات املا وانشا فصل اول پایه نهم دوره اول متوسطه
شوریده شیرازی، حاج محمد تقی، ملقب به فصیحالملک، متخلص به شوریده، پدرش عباس پیشهور از اعقاب اهلی شیرازی، شاعر معروف عهد صفویه و صاحب مثنوی سحر حلال، است. زادروز او به تاریخ (۱۲۷۶ هجری قمری) در شیراز بود. او در روز پنچشنبه (۲۱ مهر ۱۳۰۵ خورشیدی) برابر با ششم ربیعالثانی (۱۳۴۵ هجری قمری) در زادگاه خود درگذشت و در جوار آرامگاه سعدی به خاک سپرده شد.
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با: ۷۰۶ - ۷۶۹ هجری شمسی)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود.در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او بگونهای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار میشود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیدهاند.
موعودا! ديرهنگامي است که چشمان
انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم .
باغ آرزوها به شوق بهارروي تو خزانها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را مي
نگارد.
نرگسها داغ هجر تو بر سينه دارند.
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند.
اي دست دست کردگار!
معراج نشيني بگذار از پرده غيبت به درآي و رخسار محمدي بنما.
که خيل منتظران در فرودست وعيدهاي دنيايي ، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند.
اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين ، بر دوش مي کشيم و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم ; هر صبح و شام، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهر تو را در ديده نقش مي زنيم.
اي اميد بي پناهان ، بيا ... بيا . از ثري تا به ثريا، دلهاي مشتاقان ، شيداي يک
نگاهت .
از سوي تا ماسوي جانهاي بي پناهان ، نثار قدمهايت .
بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان.
محسن علي بيگي
بهترین آموزگاران ، ناآموزگان وبهترین مربیان نامریبانند .کسانی که آموزش نمی دهند، اما روح آموزش ومخزن دانش را در ذات مخاطبان به بازیابی فرا میخوانند.چنین کسانی که آموزگار نیستند بزرگترین آموزگاران اخلاق هستند .
مولوی، پیونددهندهٔ ملتها
مولوی زادهٔ بلخ یا وخش (شهری در افغانستان امروزی) بود و در زمان تصنیف آثارش (همچون مثنوی) در قونیه در دیار روم میزیست. با آنکه آثار مولوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی پارسیزبانان بهرهٔ خود را از او بیشتر میدانند، چرا که حدود شصت تا هفت هزار بیت او فارسی است و خطبهها و نامهها و تقریرات (تعالیم او به شاگردانش که آن را ثبت کردند و به فارسی غیرادبی و روزانه است) او نیز به فارسی میباشد. و تنها حدود هزار بیت عربی و کمتر از پنجاه بیت به زبانهای یونانی/ترکی(اغلب به طور ملمع در شعر فارسی) شعر دارد.
آثار مولانا به علاوه مناطق فارسی زبان, تاثیر فراوانی در هند و پاکستان و ترکیه و آسیایه میانه گذاشته است. آثار مولانا تأثیر فراوانی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز داشتهاست. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقهٔ تصوف مربوط به او از ناحیهٔ قونیه بودند و آرامگاه وی نیز در قونیه است.
|
فارسی گو که جمله دریابند |
گرچه زین غافلاند و در خوابند |
آری ، روزی که بازار تعلقات دنیا را تعطیل کنیم ؛
او خواهد آمد .

پاییز از نظر ستارهشناختی بین دو نقطهٔ اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی است. از نظر گاهشماری هجری خورشیدی، در روز یکم مهر آغاز میشود و تا پایان آذر ادامه مییابد.
بر پایه تقویم میلادی فصل پاییز در اصل در نیمکره شمالی جهان در حدود ۲۳ سپتامبر (۱ مهر) و در نیمکره جنوبی پیرامون ۲۱ مارس (۱ فروردین) آغاز میشود. زمان پایان آن در نیمکره شمالی ۲۱ دسامبر (۳۰ آذر) و در نیمکره جنوبی ۲۱ ژوئن (۳۱ خرداد) است.
هرچند بهخاطر مسائل عملی آغاز پاییز را در تقویمها اول سپتامبر در نیمکره شمالی و اول مارس در نیمکره جنوبی قرار دادهاند. پایان آن را نیز به ترتیب اول دسامبر و اول ژوئن مقرر کردهاند.
به هنگام پاییز بسیاری از انواع گیاهان برگهای خود را از دست میدهند و بهاصطلاح خزان میکنند. دمای هوا نیز در فصل پاییز تا اندازه زیادی پایینتر از تابستان است. در پاییز، روزها کوتاه تر و شبها طولانی تر میشوند. در بخشهایی از جهان در این فصل میزان بارش زیاد تر میشود.
کلمه انگلیسی autumn (پاییز) از کلمه فرانسوی "automne" گرفته شدهاست و استفاده از آن برای نام این فصل از قرن شانزدهم میلادی رایج شد. نام fall هم که در آمریکای شمالی برای این فصل استفاده میشود احتمالاً از عبارت fall of the leaves (برگ ریزان) گرفته و خلاصه شدهاست.
واژه پادیز (پادێز pādēz) در پارسی میانه به معنی پاییز بوده که آنرا به زمستان و یا خرمن مربوط دانستهاند.
روز اعتدال پاییزی را در ایران از دیرباز جشن میگرفتهاند. این جشن که در روز مهر از ماه مهر برگزار میشود جشن مهرگان نام دارد.
منوچهر آتشی شاعر و مترجم در 2 مهر سال 1310 در بخش دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر متولد شد. او پس از این که دوره ی دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذرانید.
چند سالی به آموزگاری پرداخت و سال 1339 به تهران آمد در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت و در مقطع کارشناسی رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد.
او که همواره در دهه های چهل، پنجاه و شصت به سبک نیمایی شعر می سروده در 2 دهه اخیر با گرایش به شعر سپید به طرح دیدگاه های جدیدی در شعر پرداخته است.
«حسین منزوی» شاعری است که نامش با عشق در آمیخته. «نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟»
عشق در آثار او که اغلب غزل است، چنان زنده و پویاست که منزوی را به «شاعر همیشگی
عشق» بدل کرده است. او خود درباره عشق در غزل میگوید: «هرچند پایگاه تغزل را عشق
و عاشقی دانستهاند، ولی به گمان من، تغزل میتواند هر نوع حدیث نفسی را در
بربگیرد، حتی اگر اجتماعی و عرفانی باشد.» با این حال، حسین منزوی بیتردید از قلههای
غزل معاصر فارسی به شمار میآید.
مهر که می آید ، شکوفه های لبخند کودکان ، یکی یکی گل می دهند و دلنشين ترين آهنگ زندگي و خاطره انگيزترين دوران زندگي ، دوباره آغاز مي شود.
مهر که می آید خواب تابستاني ميز و نيمكت هاي چوبي شكسته مي شود و در شلوغي ديدارِ هم شاگردي ها جان می گیرد.
مهر که می آید در فضای کلاس ها ، تخته سیاه ها ، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها.
مهر که می آید کلمات مهربان ، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق بر صفحه های سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان.
مهر که می آید فرشته ها از پشت پنجره های کلاس سرک می کشندتا گوش سپارند به تماشای کودکانی که مشتاق ، به درس های معلمی که زندگی را به آنان می آموزد.
مهر که می آید نسیم ، عطر پرواز را از سطرهای مقدس کتاب ها ، همراه با صدای کودکان سر خوش مدرسه ، به آسمان هفتم می رساند.
مهر که می آید همه ی آبشارها با کودکان کلاس اولی ، صدای آب را می کشند و بادها ، صدای ابرها را با باران بخش می کنند.
مهر که می آید هوا در این فضای مقدس نفس می کشد تا معطر شود و بر دفتر خاطراتش می نویسد باز هم مهر ، باز هم مهربانی، باز هم بهار.
روز آغاز دوستي ها و صميمت هاي پاك بر شما ثمره هاي باغ زندگي مبارك باد.
به نام آنکه هستی نام ازو یافت
فلک جنبش زمین آرام ازو یافت
خدایی کافرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش
جواهر بخش فکرتهای باریک
به روز آرندۀ شبهای تاریک
غم و شادی نگار و بیم و اُمّید
شب و روز آفرین و ماه و خورشید
بارالها! به سوی تو آمده ام تا دریابی
ام ، در این بی سر و سامانْ بازار دنیا. به سوی تو آمده ام تا از تو مدد جویم یاری
طلبم و بخواهم که مرا به خود وانگذار ی که من پوچم بی تو.
خدایا قلبم را بزرگ کن تا بیشتر صدایت کنم . سراغت بیایم و همیشه یادت باشم .
خدایا صبر عطایم کن تا عقربه ها ی دلم به سمت “تــــو” بگردند ودر کنار رضایت تو آرام گیرند و بایستند.
خدایا من کوچکم ، ضعیفم ،ناچیزم ، پرکاهی در مقابل توفان ها هستم به من دیده ای عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را به راستی بفهمم و به درستی تدبیر کنم.
خدایا مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.
خدایا می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.
خدایا نگاه مهربانت را به من ارزانی دار و کمکم کن تا فقط نام تو در شبهای خیال من طلوع کند.و قدم های تو در کوچه های دلم بپیچد و روحم را پرواز دهد.
خدایا به سوی تو می آیم از عالم
و عالمیان
می گریزم تو مرا در جوار رحمتت سکنی ده.
بار الهادر این ماه مهر، از مهر بی کران خویش باز هم به من ببخش و این آغازِ دوباره را برایم آغازی مبارک رقم بزن.
آمین